زن بودن بسیار سخت است/ هنرمند باید راوی واقعیت های جامعه باشد
تاریخ انتشار: ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۶۶۴۱۰۹
منصوره عالیخانی هنرمند نقاشی است که این روزها نمایشگاهی از آثارش تحت عنوان «پژواک خیال» در گالری ابوالفضل عالی حوزه هنری برپا شده است. او که بیش از سی سال به عنوان نقاش فعالیت کرده در زمینه تصویرسازی کتاب و پژوهش هنر نیز دستی بر آتش دارد و تاکنون در چندین نمایشگاه انفرادی، گروهی و داوری جشنوارههای هنری حضور داشته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
6 سال است که درگیر خلق این مجموعه هستید. از همان ابتدا هم دنبال یک پروژه منسجم بودید؟
نه اینطور نبود؛ در واقع جرقه اول خلق این آثار از کلاسی آمد که در مرکز هنرهای تجسمی با حضور مرحوم احمدرضا دالوند برگزار میشد؛ ایشان منتقد هنری بود و در این کلاسها ما را با دنیای دیگری آشنا کرد و از آنجا کار با دودلینگها (نقاشیهای سرگرمی کودکانه) آغاز شد. همین دودلینگها تبدیل به یک مجموعه شدند، همان خط خطیهایی که سر کلاس میکردیم و تعدادی از این اتودها ابتدا خط بودند و بعد تبدیل به رنگ شدند و هر رنگی، رنگ دیگری را میطلبید و هر خطی، خط دیگری را. بنابراین این آثار در یک فضای آزاد هنری کار شده و به عنوان پروژهای معین که از قبل موضوع داشته باشد، نبود بلکه در برخی از این آثار یک بداههگویی وجود داشت که مرا به سمت آثار بعدی هدایت کرد. همینطور که کار میکردم جذابیتهای تصویری، فرمی و بافتی به اثر اضافه میشد و مشوق من برای ادامه دادن بود.
پس این آثار ما به ازای بیرونی ندارند و مبتنی بر تخیل و ذهنیت خودتان هستند؟
بله دقیقاً. برای خلق آنها اصلاً با فضای بیرونی ارتباطی نداشتم و کاملاً در فضای تخیلی شکل گرفتند و همین بازیهای خطی، فرمی و بصری من را به جلو هدایت کرد.
اصلاً نقاشی برای شما از کجا شروع شد؟
بالاخره همه از بچگی خط خطی میکنند(میخندد) اما به طور جدی از 18 سالگی طراحی را در کلاسهای کاظم چلیپا شروع کردم و بعد هم در دانشگاه رشته نقاشی را ادامه دادم تا امروز که به طور مستمر مشغول کار هستم.
سبک مورد علاقهتان همین فضای انتزاعی و آبستره است یا ترجیح میدهید از سوژههای رئال هم الهام بگیرید؛ بیشتر کدام فضا به نقاشی ترغیبتان میکند؟
زیباییشناسی برای من حرف اول را میزند و ابتدا سوژه باید برایم زیبایی بصری داشته باشد. ممکن است یک زمانی چیزی هنرمند را درگیر خودش کند که در زمان دیگر توجهاش را جلب هم نکند. فرض کنید نور و سایه او را درگیر کند در حالی که شاید به ظاهر ساده باشد اما موضوع مهمی در نقاشی است و فکر نمیکنم این جذابیت کمی برای هنرمند باشد. بنابراین هر هنرمندی یک چیزی را پیدا میکند و همان را مدام پرورش میدهد تا اثری خلق شود.
در مجموعه آثارتان میخواستید چه چیزی را به مخاطب نشان دهید یا دنبال بروز چه حسی در درون خودتان بودید؟
لحظهای که قلم و کاغذ را دست گرفتم اصلاً به فکر مخاطب نبودم و در واقع دنبال مکنونات روحی و قلبی خودم بودم و فکر هم نمیکنم هنرمندان بخواهند همان ابتدا مخاطب را در نظر بگیرند و اول باید بروند سراغ خودشان. نخستین چیزی که میخواستم این بود که فضای رئالیسم را بشکنم، فضایی که سالها درباره آن مطالعه و کار کرده بودم و میخواستم آن را بشکنم و خودم را به فضای دیگری ملحق کنم یعنی فضای هنر معاصر. هنرمند در هنر معاصر باید حرف تازهای داشته باشد و اگر من همسو با فضای معاصر جامعه هنری همنسلان خودم حرکت نکنم اصلاً دیده نمیشوم.
شما گفتید که به مخاطب فکر نمیکنید و به عبارتی میتوان این را به تفکر «هنر برای هنر» هم ارجاع داد اما نظرتان درباره رسالت اجتماعی هنرمند و اینکه او چقدر باید تحت تاثیر فضای پیرامون خودش باشد چیست؟ اساساً دغدغه شما در مواجهه با فضای اجتماعیتان چیست؟
ممنونم که این را یادآوری میکنید. اما من آثار نمایشگاه «پژواک خیال» را از سال 96 به بعد خلق کردم و متعلق به زمانی است که فضای اجتماعی ملتهب نبود، اما کاملاً حق با شماست و من دلم میخواهد همین قلم، بافت، فرم و بداههگویی را با موضوعات معاصر هم مطرح کنم که به نظرم خیلی هم جای کار دارد. به نظرم رسالت هنرمند این است که همسو با فضای جامعه کار کند و هنرمندان باید کنار هم بنشینند و با یکدیگر تعامل داشته باشند و این فضای معاصر را ما هم با زبان هنرمندانه خودمان واگویی کنیم.
فکر میکنید نقاشی با ظرافتهایی که دارد چقدر میتواند راوی واقعیات جامعه باشد؟
خیلی زیاد! بسیاری از هنرمندان با آثارشان همین واگویه را داشتهاند مانند «گِرنیکا» اثر پیکاسو که نمایشی از جنگ اسپانیا است، حتی دوره آبی و دوره صورتی پیکاسو یا آثار فرانسیسکو گویا نیز وقایع را ثبت کردند و این واگویهها را داشتهاند و برای همین آثارشان ماندگار شده است. پس هنرمند میتواند همسو با فضای پیرامونیاش شود و اتفاقاً تاثیر بیشتری هم از خبر و رسانه داشته باشد.
به نظرتان بروز دغدغههای اجتماعی در میان آثارثاآث کدام یک از نقاشان ایرانی بیشتر است؟
به نظرم هنرمندان تجسمی تا حدودی با دغدغههای اجتماع همراه هستند. نمونه آن هنرمندان نسل انقلاب مانند کاظم چلیپا یا مرحوم حبیبالله صادقی است که این گویش را داشتند و ما هم در میان هنرمندان خودمان کسانی را داریم که به تاریخ پیام بدهند.
وضعیت و شرایط کاری جامعه هنری برای بانوان چگونه است و با چه سختیهایی مواجه هستند؟
زن بودن بسیار سخت است، خصوصاً در ایران. حتی در محیطهای دولتی و مذهبی هم به هیچ عنوان به زنها فضا نمیدهند و حتی جا را برای آنها تنگ هم میکنند و این بسیار سخت است. دردل من در اینباره زیاد است!
شما هم در مسیر حرفهایتان با موانع یا سنگ اندازیهایی روبرو بودهاید که جنسیت مانع پیشرفت شده باشد؟
بله! من دوسال مدیر یک مرکز آموزشی بودم و خاطرم هست آقایانی که همکارمان بودند و از قضا با یکدیگر خوب هم نبودند، دست دوستی به هم میدادند تا به یک خانم ضربه بزنند و نمیتوانستند بپذیرند که یک خانم جایگاهی بالاتر از خودشان داشته باشد. در حیطه هنری هم همینطور بوده است. معمولاً سفارش کار بیشتر به سمت آقایان سرازیر است چون آنها دغدغه نان و تامین معیشت دارند اما انگار خانمها با هیچ مشکلی روبرو نیستند. متاسفانه یک بخشی از جامعه آقایان میخواهند هویت یک زن را نادیده بگیرند و اتفاقاً بسیار راحت هم این کار را میکنند و تا حدودی پشت صحنه با هم همبستگی هم دارند.
در میزان فروش و رقم تابلوهای هنرمندان زن و مرد هم چنین تبعیضهای هست؟
حتماً هست. من قیمت تابلوهایم را پایین گذاشتم و از 4 میلیون تومان شروع میشود و برای برخی آثار فاخرتر رقم بیشتر است اما روز گذشته که افتتاحیه نمایشگاه من بود حتی یک مدیر هم در مراسم شرکت نداشت. یعنی مدیرانی که در حوزه هنری هستند و باید حمایت کنند حضور نداشتند و حتی نیامدند یک نگاهی به نمایشگاه بیندازند!
هنرمند سالها تلاش کرده و از جیب خودش رنگ و بوم خریده؛ اما حوزه هنری حتی در مراسم هم نبودند چون من یک خانم هستم؟! نمیدانم واقعاً! متاسفانه برای خانمها ارزشی قائل نیستند و دلم از مسئولان پر است. درصورتی که دکتر گودرزی افتخار دارند و به نمایشگاه آمدند و مرا بسیار تشویق کردند و من هم از حضورشان مفتخرم. میخواهم بگویم کیفیت کار مهم نیست اینکه تو چه کسی هستی و چه رابطههایی داری مهم است، اینکه پشت صحنه با چه کسی دست دوستی دادهای اهمیت دارد. این حرفها برایم رنجآور است اما حقیقت دارد و شما باید این حرفها را به گوش مسئولان برسانید تا آگاهی پیدا کنند. من به عنوان هنرمند اینقدر زحمت میکشم اما چرا در افتتاحیه خبری از این مسئولان نبود! من این خالی بودن را تلخ احساس کردم و بسیار رنجیده خاطرم.
در این وانفسایی که باید کفش آهنی پوشید با چه انگیزهای کار می کنید؟
من قطعاً با این انگیزه که مورد حمایت کسی قرار بگیرم کار نمیکنم و اگر از درون با کاری که انجام میدهم حالم خوب نباشد انگیزهای برای ادامه ندارم. نقاشی بخشی از هویت من است و رنگ و بوم حال مرا خوب میکند و اگر یک روز کار نکنم انگار حالم بد است.
منبع: قدس آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۶۴۱۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آبنبات طرح اژدها؛ اثر چالش برانگیز هنرمند ژاپنی (فیلم)
کانال عصر ایران در تلگرام